شهر فرهنگی.فرهنگ شهری
رشد شهر نشینی و صنعتی شدن جوامع شهری و فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها وآداب و سنن دور کرد و تمایل به زندگی امروزی و استفاده از رفاه و ارزشهای مادی به نوعی ارزش اجتماعی تبدیل شد به گونه ای که رشد تجملات و تزئینات در سیمای شهر وخانه ها از همیشه نمایان تر شد و جامعه ها را از پایبندی به یکدیگر و مناسبات خانوادگی وخویشاوندی دور کرد .
در جوامع سنتی و روابط اجتماعی به هم پیوسته بود و باور های مشترک و مشخصی وجودداشت و افراد همدیگر را می شناختند و اعتماد میان افراد بیشتر بود و روابط اجتماعی براساس آشنایی های دراز مدت و دوستی و مناسبات فامیلی و خانوادگی استوار و پایدار بود .
ولی جوامع بزرگ شهری امروز به خاطر وجود شرایطی خاص ، فرصتی برای شناختن افرادنگذاشته است . افراد به جای خانه و محیط زندگی در محیط کار با افراد بسیاری روابطبرقرار می کنند و اما به دلیل شغلهای متفاوت و موقعیت اجتماعی افراد و روابط با روابطسنتی متفاوت است که در این ارتباط بیشتر به جای وجود علایق و احساسات ، غلبه باموقعیت اجتماعی افراد است ...
رشد شهر نشینی و صنعتی شدن جوامع شهری و فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها وآداب و سنن دور کرد و تمایل به زندگی امروزی و استفاده از رفاه و ارزشهای مادی به نوعی ارزش اجتماعی تبدیل شد به گونه ای که رشد تجملات و تزئینات در سیمای شهر وخانه ها از همیشه نمایان تر شد و جامعه ها را از پایبندی به یکدیگر و مناسبات خانوادگی وخویشاوندی دور کرد .
در جوامع سنتی و روابط اجتماعی به هم پیوسته بود و باور های مشترک و مشخصی وجودداشت و افراد همدیگر را می شناختند و اعتماد میان افراد بیشتر بود و روابط اجتماعی براساس آشنایی های دراز مدت و دوستی و مناسبات فامیلی و خانوادگی استوار و پایدار بود .
ولی جوامع بزرگ شهری امروز به خاطر وجود شرایطی خاص ، فرصتی برای شناختن افرادنگذاشته است . افراد به جای خانه و محیط زندگی در محیط کار با افراد بسیاری روابطبرقرار می کنند و اما به دلیل شغلهای متفاوت و موقعیت اجتماعی افراد و روابط با روابطسنتی متفاوت است که در این ارتباط بیشتر به جای وجود علایق و احساسات ، غلبه باموقعیت اجتماعی افراد است .
در شهر های بزرگ تحرک اجتماعی و تغییر پایگاه طبقاتی به راحتی صورت می گیرد و ضمنآنکه نامتجانس بودن فرهنگ شهری بیشتر مواقع ، سازمان شکنی اجتماعی و تغییر ساختارسنتی را به همراه دارد . این موضوع بیشتر ناشی از تراکم بالای جمعیت و وجود فرهنگ هایگوناگون و رنگ باختن برخی از آنها و اختلاط با هویت شهری و گسترش منطقه های حاشیهنشین و در نتیجه ایجاد فاصله میان قشرهای مختلف در این جوامع است . امروزه شهرهابیگانگی را در انسان ها تقویت می کنند و احساس تنهایی و جدایی و تمایل به تنهایی را درمیان طبقات مختلف جامعه رشد می دهند .
وجود معضل های بزرگ شهری مانند ترافیک های سنگین و گسترده و بیکاری و کمبود و یاگرانی مسکن و گسترش جرم و جنایت و آلودگی های زیست محیطی و فرهنگی علاوه برگسترش زمینه های بی اعتمادی میان انسانها این احساس را در شهرنشینان ایجاد می کند کهشاید مسئولان شهری قادر به اداره شهر نیستند و این امر در پاره ای مواقع میل به قانونگریزی را در جامعه دامن می زند و جلوگیری از این کار نیازمند برنامه ریزی های فرهنگیو ایجاد بستر فعالیت های سالم و سازگار از سوی مدیران و مسئولان است .
مدیریت فرهنگی نیاز ضروری
در این چند سال افزایش جمعیت و گسترش ترافیک و آلودگی های زیست محیطیو
کمبود و گرانی مسکن ذهن بسیاری از برنامه ریزان شهری و مدیران اجرایی شهر را بیشاز پیش به خود مشغول کرده بود و جلسه های بسیاری هم برای حل آنها تشکیل شده ومی شود , ولی همه اینها بیشتر با فیزیک و ظاهر شهرها در ارتباط است و ضمن اینکههنوز پاسخ منطقی و مناسب برای این مسائل پیشنهاد نشده است ولی آنچه فراموش شدهنیازهای فرهنگی و رسیدگی به آرمان ها و خواست های درونی جامعه است .
هر شهری در کنار ساخت فضاها و کالبد شهر و نیازمند برقراری روابط معقول بین محیط طبیعی و فیزیکی با وضع اجتماعی و فرهنگی است . به طور معمول در کلانشهر ها وشهر های بزرگ , ریشه بسیاری از بحران های بزرگ و زنجیره ای را باید در ضعف فرهنگ بومی و محله ای دنبال کرد .
در شهر هایی که زندگی ماشینی و روابط مجازی غربی , فروشگاههای بزرگ , مراکزفروش دور از منزل و نبود یا کمبود فضاها و عرصه های عمومی در محدوده محله ها ونواحی , منجر به از بین رفتن روابط محله ای و منطقه ای شده است , خصوصی شدناوقات فراقت , گذراندن زمان زیاد در منزل , کاهش ارتباط میان همسایگان , نبود زمانو فرصت کافی برای تخلیه فشارهای ناشی از مشکلات زندگی روزانه و مانند اینهاگسترش یافته و بر ایجاد و تشدید بحران های شهری موثر واقع شده است .
ضمن آنکه بی توجهی و آگاهی نداشتن حکومت های محلی یا همان شهرداری ها به
مسائل اجتماعی و فرهنگی روز زمینه را برای افزایش این بحران ها ونابسامانیهای
شهری هموار کرده است . این امر دلیل محکمی بر نیاز ضروری شهر ها بهمدیریتکامل و جامع شهری در همه مسائل بویژه مسائل فرهنگی و اجتماعی است .
فقر فضاهای فرهنگی در شهر ها
هر چند وظایف شهرداری ها برای ما بیشتر در ظاهر شهر ها خلاصه و نمود داشته است ,اما وظایف دیگری هم بر عهده شهرداری ها قرار دارد و حمایت از نهاد های متولیفعالیت های هنری , سرگرم کننده , تفریحات جمعی , شهری و نظایر آنها ، حمایت وتقویت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی از آن جمله است .
در طول سه چهار سال گذشته توجهاتی به خرده فرهنگ های موجود در شهر بویژه درمحله ها شده است , اما باید گفت که بی توجهی به این خرده فرهنگ ها و تلاش نکردنبرای بالابردن کیفیت شاخص های فرهنگی موجب شده برنامه های فرهنگی به نتیجه نرسد. در کنار همه این موارد وقتی فضاهای فرهنگی ایجاد می شود توجه به دو نکته ضروری است :
1- شرایط جغرافیایی و بومی محله
2- توجه به نیاز منطقه با در نظر گرفتن استاندارد های موجود
اصلاح فرهنگ شهری راه حل بحران ها
برنامه ریزی شهرها نیازمند ایجاد هماهنگی میان دستگاههای تصمیم گیرنده در حوزه فرهنگی و اجتماعی است یعنی شهرداری ها , وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی , وزارت مسکن و شهرسازی , صدا و سیما , سازمان میراث فرهنگی , سازمان تربیت بدنی وبرخی دیگر از دستگاهها که هر کدام به گونه ای دارای تجربیاتی در برنامه های فرهنگی , اجتماعی و تفریحی هستند . البته لازمه حل مسائل شهری و بحران ها اصلاح رفتار شهروندان و وجود فرهنگ مناسب شهرنشینی است.دو مقوله ای که پایه و اساس پایداری و دوام هر شهر است .
فرهنگ در اینجا شامل موضوع های اجتماعی , هنری , ورزش همگانی , محیط زیست ,محصولات فرهنگی , صوتی تصویری و خدمات آموزشی است . در چارچوب این حرکت , ایجاد تعادل , تناسب و هماهنگی در برنامه ریزی های کلان شهری ضروری است و همه اجزای شهر باید با در نظر گرفتن نقش فرهنگ در مناسبت های اجتماعی شهر , تاسیسات شهری , نظام حمل و نقل و کالبد شهر و کاربری های شهری سعی کنند تعادل لازم را بوجود آورند .
تبیین و تعیین مبانی فرهنگ شهر نشینی برای همه مردم بویژه قشر جوان و نوجوان ,برقراری زمینه مناسب برای رشد و اعتلای این فرهنگ و ارتقا و اصلاح فرهنگ همگانی با تکیه بر مساجد و محله های شهر - که پایگاه اصلی فعالیت های فرهنگی و آموزشیشهری است - گامی موثر در دستیابی به شهر فرهنگی است .
البته ناگفته نماند ایجاد توسعه فضاهای فرهنگی مانند فرهنگسراها , خانه های فرهنگ ,کتابخانه های عمومی و تخصصی , نگار خانه ها , موزه ها و بنا های فرهنگی به فراخورجمعیت محله ها و منطقه های شهری در حوزه فعالیت ها و برنامه های شهرداری هاست .
فقر فرهنگ شهر نشینی
سالهاست که مسائل و مشکلات شهر و شهر نشینی از دغدغه های اساسی مدیریت شهری ، کارشناسان و طراحان شهری بوده و همچنان نیز از محور های اساسی طراحی شهری برطرف کردن این معضلات است.
زیبایی شهر ها ، هماهنگی اجزای تشکیل دهنده آن ، کارایی مناسب آنها، امکان استفاده شهروندان از عناصر شهری از بعد منظر ، رفاه و کارایی از مهمترین عوامل شهری است.راحتی و آسایش شهروندان در شهر تهران که حاصل سالها رشد و نمودر مسیر نا موزون ،بدون توجه به روابط منطقی بین اجزای آن است به دلیل اینکه خطرات ایجاد شده در آن بیش از امنیت آن است میسر نمیشود.
البته در سالهای اخیر سعی شده است تا این تعادل بیشتر به سمت آسایش و امنیت سوق پیدا کند، که نتیجه نتایج پایدار و گسترده ای به دنبال نداشته است، از این رو در این کلاف تو در تو و سردر گم باید سعی کرد از زاویه دیگری به مسئله نگاه کرد.
ما اکنون شهری داریم با مسائل و مشکلات بسیار که چه بخواهیم و چه نخواهیم در آن باید زندگی کنیم در واقع ما وارث معضلاتی هستیم که خود بر خود تحمیل نموده ایم و گریزی از آن نیست. و تنها با همکاری و همیاری و تعاون و تعامل باید سعی در اصلاح ان داشته باشیم و در واقع باری بیش از آنچه هست برآن میفزاییم.
در تمام این مسائل جای خالی موضوعی که خود را در پس واژه فرهنگ شهر نشینی پنهان کرده ، به خوبی احساس میشود.
کمبود مسیر های پیاده ، کمبود عرض ناهموار ی کلی معابر( سواره و پیاده)، عدم روشنایی مسیر ها ... معلولین و سالمندان که نمیدانم به کدامین گناه نکرده جز کلمات نادیده یا بهتر بگویم فراموش شده واژه ی شهر هستند ... و هزاران مسئله دیگر نگفته ، که به این موضوع ارتباط مستقیم دارد ، از جمله این مسائل است ، از سوی دیگر میدانیم که ترمیم و اصلاح کمبود ها و نواقص اشاره شده ، هزینه هایی به دنبال دارد که باید متحمل شد و پرداخت شود که از آن گریزی نیست.
عبور از عرض خیابانها باید تنها از تقاطع ها و محل خط کشی عابر پیاده صورت بگیرد و عبور از بزرگراهها نیز به طور کلی غیر قانونی است و مخاطره آمیز.لذا استفاده از زیر گذر و رو گذر به طور اکید و جدی لازم است. در کشور ما و به خصوص در کلان شهر ها کم توجهی به قوانین و مقررات شهری از سوی شهروندان کاملا عادی شده و علیرغم صرف هزینه های بسیار برای تبلیغ در خصوص آموزش همگانی ، از سوی نیروهای انتظامی، راهنمایی و رانندگی و رسانه های جمعی همچنان رعایت نمیشود.
با نگاهی به عملکرد شهرداری ها و هزینه های صرف شده جهت جلوگیری از تخلف شهروندان ( پیاده و سواره) به این اصل می رسیم که چنانچه فرهنگ شهرنشینی و شهروندی خود را با تمام مشکلات شهری موجود بالا برده و تقویت کنیم، قادر خواهیم بود تا این مبالغ هنگفت را در جای خود هزینه کنیم تا معضلات موجود به حداقل خود برسد و شاهد شهری زیبا و عاری از آهن کشی و بتن کاری های معابر و غول سیمانی حاکم بر شهر باشیم.
منبع سایت همکلاسی